1ـ در انجام كار و به نتیجه رسیدن كودك تناسب به خرج ندهیم ، با توجه به شناختی كه نسبت به كندكاری آنان داریم به آنان فرصت دهیم تا بالاخره كار خود را انجام دهند.
2ـ تكرار و تمرین زیاد ، لازمه یادگیری هر مفهوم یا مهارت از طرف این كودكان است. هر مهارت هر چقدر ساده ، باید آنقدر تكرار شود تا از طرف او مورد یادگیری قرار بگیرد.
3ـ رفتار با آنان باید مانند رفتار با كودكان عادی باشد ، ولی در عین حال ، نباید انتظار عكس العمل كودكان عادی وجود داشته باشد.
4ـ در صورت عدم توفیق د‌ر یادگیری از تحقیر، ملامت و سرزنش وی پرهیز كرده و توجه شود كه خود كودك از عدم كفایت خود در انجام امور به حد كافی رنج می‌برد.
5 ـ اكثر این گروه فاقد دقت و تمركز روی یك موضوع خاص بوده ، در خلال آموزش از موردی به مورد دیگر جلب می‌‌گردند ، بایستی ایجاد انگیزش كافی آنان را در انجام كار مورد نظر جذب نمود كه این خود تمرینی خواهد بود در داشتن تمركز روی موردی خاص كه نهایتاً جنبه درمانی نیز دارد.
6 ـ در مورد انجام كارها تا حدی كه خود قادر به انجام آن است او را آزاد گذاشته و مواردی را كه قادر به انجام آن نیست فقط در كنار او به او كمك شود.
7 ـ داشتن زمینه قبلی در آموزش هر مرحله ركن اساسی است . باید دقت شود كه این مرحله از آموزش كه به او عرضه می‌شود ، آیا مرحله مقدماتی‌تر آن مهارت را می‌داند.
8 ـ دقت شود كه آموزش از حداكثر سادگی برخوردار باشد تا یادگیری آن برای كودك مقدورگردد و در هر مرحله، آنقدر صبر و مقاومت نیاز است تا كودك كاملاً آنرا یاد بگیرد.
9ـ فرامینی كه به كودك داده می‌شود كاملاً واضح و روشن و قابل درك برای او باشد و از بكار بردن جملات پیچیده و گنگ پرهیز شود.
10 ـ تمرینات یادگیری بصورت برنامه‌ های خشك كلاسی ارائه نگردد بلكه به صورتی از كودك خواسته شود كه حالتی بازی گونه داشته باشد.